بهترین سن برای یادگیری زبانهای مختلف چه سنی است؟
بهترین سن برای آموزش زبان دوم به کودکان یکی از پرسشهای بسیاری از والدینی است که به آیندهی فرزند خود توجه خاصی دارند و از اهمیت نقش تسلط بر حداقل یک زبان دیگر در موفقیت در زندگی آتی فرزند خود آگاهاند. در حقیقت تسلط به زبان دوم، که معمولاً زبان انگلیسی است، بعد از زبان فارسی میتواند در سنین بالاتر در برقراری هر چه بهتر و مناسبتر ارتباط با دنیا به یاری کودک آمده و او را از دشواریهای یادگیری زبان در سنین بالا برهاند. در این نوشته به موضوع بهترین سن برای یادگیری زبان دوم به کودکان و باورهای رایج درست و نادرست پیرامون این موضوع خواهیم پرداخت.
بهترین سن برای یادگیری زبان دوم
بهترین سن برای یادگیری زبان دوم به کودکان زمانی است که او به زبان مادری تسلط پیدا کرده باشد!
این تیتر خود گویای بسیاری حقایق در مورد پرسش از بهترین سن برای یادگیری زبان دوم به کودکان است. کودکی که هنوز قادر نیست با زبان مادری خود بهدرستی و با تسلط کافی صحبت کند، و در ادای صحیح واژههای آن باز میماند، چگونه میتواند یادگیری زبان دیگری را آغاز نماید؟
در حقیقت شروع یادگیری زبان دوم به کودک زمانی که او هنوز به زبان مادری خود تسلط ندارد، سبب خواهد شد تا فعالیت بخشی از مغز که وظیفهی یادگیری زبان را بر عهده دارد، دچار اختلال شود و در نتیجه کودک از یادگیری زبان مادری خود نیز باز بماند.
این مشکل ممکن است مشکلات دیگری مانند مشکل در انتقال درست پیام در کودک شود. مشکل در انتقال درست پیام در کودک او را رفته رفته به انزوا میکشاند و باعث میشود تا او خود را از همسالان و دوستان خود جدا دیده و اعتماد به نفس خود را از دست بدهد. از دست دادن اعتماد به نفس نیز مشکلی است پایهای که انواع بحرانها را به دنبال خواهد داشت.
از همین روی والدین باید دقت داشته باشند که در سپردن فرزند خود به مهدکودکهای دوزبانه دقت کافی به خرج دهند، چرا که در این مهدکودکها اساساً زبان دوم به تمامی کودکان آموزش داده میشود و کودکانی که فاقد توانایی سخن گفتن به زبان مادری نیستند، از دیگران جدا نمیشوند و درنتیجه مشکلات پیشگفته محتملاً برایشان اتفاق خواهند افتاد.
بهترین سن برای برای آموزش زبان دوم به کودکان
یافتن بهترین سن برای برای آموزش زبان دوم به کودکان: نه خیلی زود، نه خیلی دیر
اندکی پیش گفتیم که تا پیش از آنکه کودک نتواند زبان مادری خود را بهخوبی صحبت کند، شروع آموزش زبان دوم به او اقدامی نادرست است.
حالا به هنگ کنگ یه نظری بیندازین .
به مردمی که به مدت 10 سال اونجا بودند ولی اون زبونو یاد نگرفتن. به چینی هایی که به امریکا و کانادا و انگلیس واسترالیا مهاجرت می کنن و 20 سال اونجا می مونن ولی نمی تونن انگلیسی صحبت کنن. بنابراین قرار گرفتن در محیط زبانی به تنهائی جواب نمی ده ،که (این افسانه دوم می باشد). چرا که وقتی کسی که داره در آب غرق می شه ، نمی تونه شناکردن یاد بگیره ! وقتی مثل یه بچه دارین انگلیسی یاد می گیرین اگه شما را در محیطی قرار بدن که بزرگسالان با هم انگلیسی صحبت می کنن ، نمی شه انگلیسی یاد بگیرین .
بنابراین 5 اصل یادگیری سریع زبان دوم چگونه عمل می کنند؟
با توجه به چهار عنصر اساسی: 1) توجه 2)حافظه 3)معنا 4) ارتباط
این اصول ، ارتباط تنگاتنگی با هم دارن .
حالا اجازه بدین در این باره باهاتون بیشتر صحبت کنم :
با من به یه سفر بیاین ، به یه جنگل. شما یه چیزی شبیه تنه ی درخت می بینین که روش جای پنگول ، است . شاید بهش دقت کنین ، شاید هم توجه شما رو جلب نکنه . 50 متر جلوتر می رین و بعد جای پا می بینین که باید بهش دقت کنین .50 متر بعدی وقتی که یه خرسو می بینین این دفعه دیگه حواستون بهش کاملا معطوف می شه . در این لحظه دیگه به اون متمرکز می شین .حالا دیگه اهمیت اونو متوجه شدین . چرا که کاملا به همدیگه ربط دارن. هر اطلاعاتی که به بقای حیات شما مربوط بشه ، مهمه و اونو به یاد می سپارین . اگر اطلاعاتی رو که به شما کمک کنه به اهداف شخصی تون برسین ، اون اطلاعات مهم و معنا دار می شن و باید به اونا توجه کنین .اونا رو به خاطر خواهید سپرد. بنابراین اولین اصل : به آن دسته از محتوای زبانی توجه می کنید که برای شما ارتباط ذهنی داشته باشند.
البته ابزار آلات رو در دستانتون قرار می دن . ما با استفاده از ابزار آلات ، به اونا تبحر پیدا می کنیم و زمانی به سرعت، طرز استفاده ی اونا رو یاد می گیریم که ارتباط با ما داشته باشن. حالا اجازه بدین داستانی رو براتون تعریف کنم . تایپ کردن زبان چینی ، متود خاصی داره که نیاز به ابزار آلاتی داره که در این جا ، صفحه کلید، ابزار آلات محسوب میشه . چند سال پیش همکاری داشتم که خیلی تمرین می کرد تا تایپ کردن چینی رو یاد بگیره . شب های سه شنبه و چهارشنبه ، به مدرسه ی شبانه می رفت ، و هربار دوساعت تمرین می کرد. البته در منزل هم تمرین داشت . خلاصه ، مدت نه ماه ، زمان صرف کرد ولی نتونست چینی یاد بگیره . تا این که یه شب با یه بحرانی مواجه شدیم . ما دو روز ، یعنی (48) ساعت وقت داشتیم تا دستورالعمل آموزشی رو به مقصد چین برسونیم .همکارم کارو به عهده گرفت . من به شما تضمین می کنم. زیرا که او تونست ظرف 48 ساعت ، تایپ کردن چینی رو یاد بگیره .
وقتی این مطلبو عنوان می کنم ،مردم می گن دیوانه ام . این غیرممکنه ……..
پس اجازه بدین همین حالا « تاریخچه ی پیشرفت بشری » رو به یادتون بیارم که درباره ی پیشرفت بشری در محدودیت های خود بوده .
درسال 1950 همه فکر می کردن که دویدن مسافت یک مایلی به مدت 4 دقیقه ، امری است محال.تا این که راجرز بنیش در سال 1956 این رکورد رو کوتاه و کوتاهتر هم کرد.
100 سال پیش باور مردم براین بود که با استفاده ازمواد سنگین نمی شه پرواز کرد ولی ما همه می دونیم که این اتفاق افتاد و می دونیم که چطور این اتفاق افتاد! چه جوری مواد سنگین ،قابلیت پرواز پیدا کردن؟
ماوسایل و مواد را مجددا منسجم می کنیم و با مشاهده و الهام گرفتن از طبیعت ، اصولی را یاد می گیریم و اونا رو به کار می بندیم . در این مورد مانند پرواز پرندگان .
امروز جلوتر هم پیش می ریم . بنابراین با ماشین هم پرواز می کنیم. حتی می تونیم یکی از اونارو با پرداختن چند صد دلار، از آن خودمون کنیم و سوارش بشیم. صاحب ماشینی می شیم که می تونیم با اون پرواز هم کنیم.
ما از سنجاقک، مدل های مختلف پرواز یاد می گیریم . کاری که می کنیم اینه که مدل لباس اونارو می پوشیم ومانند اونا پرواز می کنیم. بیشتر مردم ، البته نه همه ی مردم می تونن نقاشی کنن. در هر صورت اونا می تونن با رعایت پنج اصل کلیدی و به کارگیری اونا ، سطح نقاشی کشیدن خودشونو ارتقاء بدن . اگه بتونین یه نقاشی غیرحرفه ای بکشین با رعایت این اصول می تونین ، اونو حرفه ای تر بکشین.من می دونم که واقعیت داره ،چرا که خود من هم این کار رو کردم . با دیدن پیشرفت کارم به خودم می گم عجب !
وقتی به طور فشرده و زیاد بر روی چیزی تمرکز می کنیم ، مغز شروع به پس زدن عقیده ی کهنه می کنه ، پس وقتی هر کسی می تونه ظرف 5 روز سطح نقاشی کشیدن شو ، بالا ببره ، با همین روش ومنطق می تونیم ظرف شش ماه ، زبان دوم را یاد بگیریم .
این چطور ممکنه ؟
به کمک 5 اصل و7 عمل (راهکار)
شاید بیش تر از این ها هم باشند ولی این اصول اساسی هستند.
الان می خوام دو افسانه درباره ی یادگیری زبان رو بگم ، دوچیزی که اصلا مهم نیستند .
اولی استعداده .
اجازه بدین قبل از شروع ، ماجرای زوئی را بگم که از استرالیا به هلنداومده بود تا زبان هلندی یاد بگیره .خیلی سخت تلاش می کرد ولی این اتفاق نیفتاد . بهش می گفتن تو استعداد نداری و باید دست از این کار برداری .خلاصه این
که وقتی به برزیل رفت تونست با رعایت این اصول به مدت شش ماه زبان برزیلی را یاد بگیره .مردم می گن غرق شدن در محیط زبانی در یک کشور، باعث یادگیری زبان می شه . بنابراین استعداد مهم نیست.
اونایی که پشت نشستن صدای منو واضح می شنون؟
تا به حال این پرسش به ذهن شما خطور کرده که چطور فکر می کنیم ویا این که چه کسی هستیم؟
من سالهای سال این پرسش در ذهنم تداعی شده که چه طور می تونم سرعت یادگیری را زیاد کنم؟
پرسش جالب اینه که اگه بدونین که میتونین سرعت یادگیری را بیش تر کنین،آیا وقت کمتری لازمه در مدرسه صرف کنین ؟
گردآورنده :
ابراهیم خلیل مهرنو موسس و مشاور آموزشی سرزمین زبان
اگر واقعا سریع یاد بگیرین ،حتی لازم نیست دیگه به مدرسه برین. وقتی جوون بودم، مدرسه رفتن برام نه بدبود نه خوب، ولی اونجا وقت کمتری را ،صرف یادگرفتن می کردم . پس این پرسش تو ذهنم تداعی شد که آیا می تونم راهی رو پیدا کنم تا روند یادگیری رو سریع ترکنم؟ البته این فکر منو در جوانی مدت ها مشغول کرد .
من سالهای زیادی تا این لحظه با علم روانشناسی ،سروکار داشته ام ، در این رشته خیلی شور وهیجان دارم. در سال 1991 خودمو به چین رسوندم و تصمیم گرفتم دوساله زبون چینی رو تا حد چینی زبان ،یادبگیرم. لازمه بدونین که اون سالها اگه کسی می خواست چینی رو یادبگیره 10 سال طول می کشید تا بتونه به خوبی به اون زبان صحبت کند.
اون زمان بود که این فکر به ذهنم خطور کرد. حالا وقتشه نتایج حاصله تا به امروز رو به کار بگیرم و اونا رو در « یادگیری » پیاده کنم. شش ماه طول کشیدتا زبان ماندرین چینی رو یادگرفتم ومدت بیشتری هم زمان صرف کردم تا خودمو به سطح چینی زبان ها برسونم.
وقتی به اطرافم نگاه می کردم، می دیدم مردم زیادی از کشورهای مختلف، به طرز وحشتناکی سعی می کردند تا چینی رو یاد بگیرن وچینی ها هم خیلی سخت تلاش می کنند تازبان انگلیسی وهر زبان دیگه ای رو یاد بگیرن. این پرسش دوباره مطرح شد که چطور می شه بزرگسالان معمولی ،زبان را در مدت کوتاه و به راحتی و به طور موثر یاد بگیرن؟!
در واقع این پرسش بسیار بسیار مهم دنیای کنونی ماست. ما با چالش ها وجابه جایی اجتماعی زیادی در دنیای امروزی رو به رو می شیم و اگه نتونیم ارتباط برقرار کنیم ، این مشکل رو همچنان باخودمون پیش می بریم . بنابراین لازمه تا زبان یکدیگر رو درک کنیم.
چگونه می توان هر زبان جدیدی را در مدت شش ماه یاد گرفت؟
این خیلی مهمه که بدونیم چه جوری این کار رو بکنیم؟
ساده است.اگه به اطرافمون توجه کنیم می بینیم مردم دارن ، همین حالا این کاررو می کنن.
به محیط وموقعیتی که داره عملا این اتفاق می افته و این که اصول رامشخص می کنیم و اونارو به کار می گیریم که به اون مدل سازی می گن.وقتی مدل ها و الگوهای زبانی رو به مدت 15 تا 20 سال مشاهده می کردم، از روی اونا به این نتیجه رسیدم که هر بزرگسالی می تونه زبان دوم رو به مدت شش ماه سلیس وروان یاد بگیره .
آلمانی در بین زبانهایی که پس از انگلیسی یادگرفته میشود، جایگاه اول را به خودش اختصاص داده. آیا واقعا ارزش دارد که وقتی همین انگلیسی را بهزور یادگرفتهایم سراغ یک زبان جدیدتر برویم؟ آیا آموختن این زبان ارزش وقت و زحمتش را دارد؟
خندهدار است اما ذهن ما، با وجود تواناییهای خارقالعادهاش در تحلیل و کار با اطلاعات جدید، همیشه برای یادگیری تنبلی میکند! علت این مساله و راهکار عبور از آن را در مطلب «برای آنهایی که زبان یاد نمیگیرند» بررسی کردیم. در این نوشتار اما به دلایل ارزشمند بودن زبان آلمانی و به انگیزههای عموم افراد برای یادگیری این زبان میپردازیم.
1- دنیای تازهای از اطلاعات
قبل از آنکه انگلیسی یادبگیرید، هرچیزی که با لاتین نوشته شده بود معنی در بستهای میداد که فقط بعضیها میتوانستند از آن عبور کنند. با یادگیری انگلیسی و خصوصا افزایش سطح دسترسی به اینترنت دنیای جای جالبتری شد. دیگر میشد چیزهایی را دید که قبلا بیمعنی بهنظر میرسیدند.
آلمانی پس از انگلیسی، دومین زبانی است که مردم جهان به سراغ یادگیریاش میروند. علت این است که درک این زبان همانند انگلیسی دری تازه به دنیای اطلاعات را باز میکند. طبق آمارهای سال 2016، سایتهایی با دامنه .de در رده پنجم از لحاظ تعداد وبسایتها به شمار میروند. ممکن است فکر کنید، بسیاری از این سایتها نسخههای انگلیسی هم دارند اما اینطور نیست. در واقع، 5.8 درصد از محتوای موجود در اینترنت تنها به زبان آلمانی وجود دارند.
فضای آفلاین: بهدلیل نقش آلمانیها، در تولید علم، فرهنگ و هنر، بسیاری از کتابها و سایر محتواهایی غیردیجیتالی ارزشمند به این زبان موجودند. برای مثال در رشته هنر، سالانه بیشتر از 80 هزار جلد کتاب در آلمان منتشر میشوند که فقط درصد اندکی از آنها به انگلیسی ترجمه میشوند. در نتیجه چنین متونی تنها برای افرادی که به این زبان تسلط دارند، قابل درک است.
نباید فراموش کرد که نمونه اصلی و دستنخورده بسیاری از آثار برجسته به زبان آلمانی منتشر شدهاند و اگر بخواهید برای تحقیق یا حتی علاقه شخصی به سراغ این آثار بروید باید آن را یادبگیرید. از مثالهای این مورد میتوان به کتابهای کافکا و گوته اشاره کرد.
2- گنجی از آدمهای جالب!
بعضی چیزها را نه فقط در دنیای وب بلکه در کتابها و مجلات نیز نمیتوان پیدا کرد. تجربیات ارزشمند، ویژگیهای مشترک و هزاران چیز دیگر را تنها در آدمهای جذاب میتوان پیدا کرد. هر جامعهای شامل افرادی با این خصوصیات است و جامعه آلمانیزبانها مملو از آدمهایی است که میتوان چیزهای بسیاری از آنها آموخت.
علت این مساله را هم میتوان به موقعیت استراتژیک، سیاسی و علمی آلمان نسبت داد. آلمانی بیشترین زبان مورد استفاده در قاره اروپا و همچنین جزو یکی از زبانهای اصلی مراودات سیاسی این قاره است. همه اینها در کنار نقش مهم آلمان در مساله تولید علم، باعث شده تا یادگیری این زبان ابزاری برای دسترسی به بسیاری از افراد تاثیرگذار جامعه اروپا قلمداد شود.