چگونه یک مترجم مبتدی، حرفه ای میشود؟ همهیما میدانیم ترجمه، دارای فنون و قواعد ثابتی است. بنابراین، هرکه آشنایی متوسطی با زبان انگلیسی داشتهباشد، الزاماً نمیتواند مترجم خوبی باشد. یک مترجم حرفهای به قواعد و اصول ترجمه? تخصصی مسلط است. یک مترجم خوب باید به دستور زبانهای مبدأ و مقصد مسلط باشد. و همچنین، اصطلاحات زبان مبدأ، مبانی علمی موضوع متن و اصول حرفهای ترجمه آگاهی نسبی داشتهباشد.
مترجم مبتدی -1
مترجم حرفهای، فردیست که یا تحصیلات آکادمیک مترجمی زبان انگلیسی داشته، یا در رشته? تحصیلی خود، به درجهای از دانش تخصصی رسیده است که قادر به ترجمه? تخصصی متون علمی رشته? تحصیلی خود هست. دسته? اول مترجمان آکادمیک، و دسته دوم، مترجمان تجربی را تشکیل میدهند.
در هر دو صورت، چنانچه تمایل به کار ترجمه دارید، بدانید که در ابتدای راه هستید و آموزشها و نکات بسیاری هست که باید آنها را فرا بگیرید. در ادامه? این مطلب، به 15 مورد از مهمترین نکاتی که شما به عنوان یک مترجم مبتدی، نیاز دارید، اشاره شده است.
1- آغاز کار مترجم مبتدی
بدیهیست که مترجم حرفهای، روزی مترجم مبتدی بوده و با کسب دانش و تجربه? بیشتر، به مهارتهای پیشرفته? ترجمه، دست یافتهاست. چنانچه مترجم، تحصیلات دانشگاهی مرتبط با موضوع متن نداشتهباشد، نسبت به اصطلاحات آن رشته ناآشنا خواهدبود؛ در نتیجه ترجمه? دقیق و درستی حاصل نخواهدشد. لذا توصیه میشود شما به عنوان یک مترجم مبتدی، ترجمه را از متون عمومی آغاز کنید و پس از کسب مهارتهای لازم، اقدام به ترجمه? تخصصی نمایید.
2- مفهوم را به ترجمه ترجیح دهید
ممکن است قسمتی از متن انگلیسی، متشکل از جملات به هم پیوسته باشد اما در عین حال مفهوم سادهای را بیان کند. شما میتوانید به جای آنکه جملات را عیناً به فارسی ترجمه کنبد، مفهوم آن را بیان کنبد. در این صورت لازم است مفهوم متن انگلیسی را به صورت کاملاً درست و دقیق درک کنید. سپس آن را با جمله یا جملاتی سادهتر به زبان فارسی بیان کنید.
لازم به ذکر است رعایت اصل امانت در نقل قول مطالب، از مسئولیتهای حرفهای مترجمان است. به عبارت دیگر دقت کنید در خلال انتقال مفاهیم، تحریف اتفاق نیفتد. مسئولیت مترجم، انتقال مفهوم و منظور دقیق و درست متن انگلیسی است؛ بنابراین شما اجازه داربد مفاهیم و مقاصد متن مبدأ را با جملات سادهای از زبان فارسی به خواننده منقل کنید .
مترجم مبتدی-2
3- مراقب نکات پنهان متن باشید
آنچه در ترجمه و ساده نویسی متن مهم است، توجه به نکات پنهان متن انگلیسی است. دقت داشتهباشید قسمتهایی که از نظر نویسنده، مهمتر بیان شدهاند، در متن ترجمه? شما نیز مهم شمرده شوند. به عبارت دیگر موضوعی که از نظر نویسنده? متن مبدأ، مهم شمرده شده است، مورد توجه شما (مترجم) نیز باشد.
ساختار جمله
آلمانی هم مثل انگلیسی از ساختار فاعل-فعل-مفعول به عنوان ساختار یک جمله ساده و ابتدایی استفاده می کند. مثلا:
(.Ich will das. (I want that
متاسفانه، بعضی از حرف های ربط ساختار جمله را کاملا بهم می ریزند و جمله با فعل تمام می شود. بنابراین ساختار ساده جمله، نحوه مدیریت و کنترل کردن فعل های modal را یاد بگیرید. بعد از آن وقتی به ساختارهای عجیب و غریب و دیوانه کننده می رسید، یادتان باشد کدام فعل ها باعث این بی نظمی در ساختار جمله شده است.
به مثال زیر دقت کنید:
(.Ich bin müde, weil ich krank bin. (I’m tired because I’m sick
می ببینید فعل bin (am) چطور در انتهای جمله آمده است؟ ترجمه تحت اللفظی و کلمه به کلمه این جمله می شود: “I am tired, because I sick am”. در این حالت می توانید از یک حرف ربط دیگر استفاده کنید و به این ترتیب فعل ربطی دوم جابجا می شود:
(.Ich bin müde denn ich bin krank. (I’m tired because I’m sick
با این روش bin دقیقا جایی که باید باشد قرار می گیرد.
قوانین کلی یادتان باشد و بعد مواردی را حفظ کنید که از این قانون پیروی نمی کنند. این کار خیلی راحت تر از این است که همه افعال و حرف های ربط و نحوه عملکرد آن ها در جمله را یاد بگیرید. اگر قانون کلی را درست و عمیق یاد بگیرید، کاری که بعدا باید بکنید این است که نخاله ها یا تخطی کنندگان را لیست کنید و یاد بگیرید.
افعال و صرف فعل باقاعده
در این قسمت هم رویکردی مشابه ساختار جمله را استفاده کنید: مباحث ابتدایی و صرف فعل و قسمت سوم فعل را یاد بگیرید.
اگر می توانید مقدمات، به ویژه افعال با قاعده آلمانی را یاد بگیرید، شروع خوبی خواهید داشت و احتمال موفقیت شما از بقیه بیشتر است. بعد از آن، اگر به فعلی بی قاعده رسیدید، تنها کاری که باید بکنید این است که افعال عجیب و آن هایی را که با قوانین اصلی مغایر هستند حفظ کنید.
پسوندهای صفت ساز
از شباهت های بین پسوند حرف تعریف اسم معرفه و پسوندهای صفت ساز استفاده کنید.
همانطور که قبلا گفتیم، وقتی یک بار قوانین اساسی را یاد بگیرید، بعد از آن فقط کافی است مثال هایی را یاد بگیرید که از الگوهای عادی پیروی نمی کنند.
هر چیزی را با تکنیک حفظ کنید
البته گفتن این که "همه مباحث آلمانی را حفظ کنید!" خیلی ساده است. اما واقعا چطور می شود این همه جنسیت برای اسم، پسوندهای صفت ساز و افعال بی قاعده را حفظ کرد؟ چند تکنیک وجود دارد که می توانید از آن ها کمک بگیرید.
فهرست درست کنید
می دانم همه شما مثل من نیستید، اما من عاشق لیست درست کردن هستم.
من خیلی دقیق هستم و همه کارهایی که انجام می دهم برنامه ریزی شده است، به همین دلیل وقتی می خواستم واژگان انگلیسی یاد بگیرم، از فلش کارت استفاده کردم تا در یادگیری به من کمک کند.
فکر کنم تعداد کسانی که از گوش دادن به صحبت های استادشان لذت ببرند، به تعداد انگشتان دست باشد. چرا می خواهید حرف های آن ها را بفهمید؟ چون می خواهید نمره های خوب بگیرید. چرا؟ چون فارغ التحصیل شوید. چرا؟ چون یک شغل خوب پیدا کنید، تا در کارتان موفق باشید، تا به رضایت فردی برسید و موفقیت های مالی به دست آورید.
و این انگیزه اصلی، یعنی رضایت شخصی و موفقیت مالی، می تواند انگیزه فوق العاده ای باشد، و این انگیزه خیلی برتر و والاتر از فهمیدن هر کلمه ای است که استاد می گوید.
به دلایل خودتان برای یادگیری زبان آلمانی فکر کنید و هروقت حس کردید انگیزه تان دارد کم می شود، به مهم ترین دلیلتان فکر کنید.
وقتی انگیزه تان را پیدا کردید، به آن بال و پر بدهید
وقتی انگیزه ای پیدا کردید که شما را هیجان زده و تشویق کرد که زبان آلمانی را به خوبی صحبت کنید و به سمت بومی شدن پیش بروید؛ باید به این انگیزه اهمیت بدهید. از آن استفاده کنید و به آن بال و پر بدهید.
اگر دلیلتان گذراندن یک تعطیلات تابستانی فوق العاده در آلمان است، با یاد گرفتن و تقویت واژگان به این انگیزه بها بدهید.
در این تعطیلات قرار نیست درباره Weihnachten (Christmas) یا Schneemänner (snowmen) صحبت کنید. در عوض باید کلماتی مثل Wiese (علفزار، اغلب به عنوان جایی برای ییلاق یا پیک نیک استفاده می شود که عموما کنار رودخانه است) و Sonnenbrand (sunburn) را یاد بگیرید تا وقتی می خواهید به Apotheke (pharmacy) بروید و Sonnenschutzmittel (sunscreen) بخرید، دست و پایتان را گم نکنید.
مباحث مقدماتی و پایه را حفظ کنید تا یادگیری آسان شود
هیچ راهی برای فرار از این واقعیت یا دور زدن آن نیست! باید بعضی قسمت های زبان آلمانی را حفظ کنید، و این قسمت ها مباحثی در گرامر و دستورزبان آلمانی هستند.
در بعضی موارد، هیچ قانون یا دستورالعملی نیست که به شما کمک کند. فقط با تکرار کردن و مواجهه با بعضی نکات دستوری می توانید آن ها را یاد بگیرید. هرچند اگر زود به فکر بیافتید و نکات و حقه ها را حفظ کنید، می توانید فرآیند یادگیری را بهبود ببخشید.
در ادامه به شما می گوییم کدام قسمت های آلمانی را باید حفظ کنید:
اسم ها
این نکته را حفظ کنید که هر جا اسمی دیدید یا اسمی به کار بردید، همیشه و حتما این اسم جنسیت دارد. همزمان با یادگرفتن اسامی، جنسیت آن ها را هم حفظ کنید تا بعدا به مشکل نخورید.
هروقت به اسمی رسیدید، چک کنید که جنسیت آن را درست تشخیص دادید یا نه. زیاده گویی نکنیم، اما اگر جنسیت هر اسمی را درست یاد بگیرید، درست هم می توانید آن را تعیین کنید. و زمانی می فهمید این مبحث را به خوبی یاد گرفتید که دیگر حتی به آن فکر هم نکنید و کاملا ناخودآگاه جنسیت درست کلمات را بگویید. همچنین نکاتی درباره اسامی مرکب آلمانی را هم بخوانید.
لقمه بزرگ تر از دهانت بر ندار!
این جمله را در کودکی بارها شنیدیم و بزرگ ترها همیشه موقع غذاخوردن به ما هشدار می دادند؛ چون اگر لقمه ای بزرگ تر از دهانمان بود، ممکن بود خفه شویم.
این نصیحت نه تنها برای غذا خوردن خوب است، بلکه در تمام جنبه های زندگی روزمره هم می شود از آن استفاده کرد؛ مثلا در رویکرد ما برای یادگیری یک زبان خارجی یا زبان دوم بسیار کاربردی است.
اگر برای رسیدن به هدفی که برای آن آماده نیستیم، بیش از حد تلاش کنیم، یا اهدافی داشته باشیم که آنقدر بزرگ هستند که نتوانیم یکجا به آنها برسیم، جز شکست و سرخوردگی نتیجه دیگری برای ما ندارد.
با شکستن کارها، وظایف و حتی هدف ها به قسمت ها و تکه هایی که با توانایی ها و استعدادهای ما متناسب باشد، شانس بیشتری برای موفقیت داریم.
با شکستن هدف های بزرگ، مثل یادگیری زبان آلمانی، به تسک های کوچک تر و محقق کردن آن ها در طول زمان، ما مطالب جدیدی را که می خوانیم با مطالب که از پیش یاد گرفتیم ربط می دهیم و به این ترتیب یادگیری به یک روند عادی و نرمال تبدیل می شود.
در این مقاله و در دو قسمت نکاتی را به شما می گوییم که برای یادگیری زبان آلمانی به شما کمک می کند.
پس کمربندتان را ببندید و آماده حرکت شوید!
زبان آلمانی یاد بگیرید
انگیزه تان را کاملا بشناسید و همیشه آن را به یاد داشته باشید
چرا می خواهید زبان آلمانی یاد بگیرید؟
آیا برای سفری که در پیش رو دارید خودتان را آماده می کنید؟ اخیرا بعضی از اقوامتان را برای اولین بار دیدید و می خواهید با آن ها به زبان بومی شان سخن بگویید؟ می خواهید یک معلم یا مدرس چند زبانه باشید؟ شاید هم می خواهید در حرفه ترجمه مشغول به کار شوید.
به تعداد آدم هایی که زبان آلمانی یاد می گیرند، انگیزه و دلیل برای یادگیری وجود دارد. به این فکر کنید که چرا می خواهید زبان آلمانی یاد بگیرید.
اگر ساده ترین جوابتان این است که "چون می خواهم به آلمان سفر کنم"، به این فکر کنید که چرا می خواهید به آلمان سفر کنید.
عمق دلیلتان را بفهمید. می خواهید آنجا چه کار کنید؟ موفقیت برای شما چه معنایی دارد؟ شاید قرار است به یک مدرسه آلمانی بروید و در این صورت احتمالا باید زبان آلمانی یاد بگیرید تا حرف معلمتان را بفهمید. این یک دلیل کاملا واضح است، اما آنقدر این سوال را از خودتان بپرسید که چرا آلمانی یاد می گیرید تا به جوابی کاملا درست برسید و انگیزه قوی برای یادگیری آلمانی باشد.
رویکردهای کارآمد و مؤثر در ترجمه
اولین و مهم ترین موضوعی که امروزه یک مترجم با آن سرو کار دارد نوع ابزاری است که در روند ترجمه استفاده می کند. در دوره قلم و ماشین تحریر این موضوع از حساسیت کمتری برخوردار بود اما امروزه به دلایل متعدد، فن ترجمه وابستگی تقریبا کاملی به رایانه پیدا کرده است.
شما به عنوان یک مترجم باید با نرم افزارها و فرهنگ های لغت کامپیوتری و اینترنتی آشنایی کامل داشته باشید. گاهی اوقات لازم است برای ترجمه بهتر یک متن، اطلاعاتی در زمینه موضوع متن داشته باشید. برای کسب این اطلاعات نیز می توانید از اینترنت به عنوان منبعی گسترده و در دسترس استفاده کنید.
internet
آشنایی شما با موضوع ترجمه باعث می شود که ترجمه شما خواناتر و شیواتر باشد. همچنین اگر بخشی از متن اصلی حذف شده باشد اطلاعات شما در زمینه این موضوع می تواند این نقیصه را پوشش دهد.
چند برداشت غلط رایج درباره ترجمه و مترجم
1.هر شخصی با یادگیری دو سال از درس زبان در دبیرستان یا با سه سال زندگی در یک کشوردیگر می تواند متنی را ترجمه کند.
2.تفاوتی بین ترجمه آوا نویسی و حرف نگاری وجود ندارد.
3.یک مترجم خوب نیازی به کتاب های مرجع ندارد.
dictionaries
4.رایانه ها به زودی جایگزین مترجم می شوند.
5.مترجمین نیازی به دانستن هجای لغات ندارند زیرا می توانند ازمرورگر هجای لغات در رایانه خود استفاده کنند.
6.یک مترجم خوب بدون ویرایش یا غلط گیری کار را تمام می کند.
7.مترجمین خوب و موفق به وفور یافت می شوند.
8.اگر می توانید به یک زبان خارجی تایپ کنید پس مترجم قابلی هستید.
9.مترجمین می توانند به سادگی وبه طرز مشابهی از زبان مبدا به مقصد وبالعکس ترجمه کنند.
10.یک کتاب راهنمای فنی یکصد صفحه ای که نگارش و تهیه آن توسط سه نفر به مدت چهار ماه زمان می برد طی دو روز توسط یک مترجم به زبان دیگری ترجمه می شود.
سخن آخر
باگذر زمان مترجم باید به بسط و گسترش فنون ترجمه بپردازد. درحقیقت یکی از جالب ترین ویژگی ها در مورد ترجمه این واقعیت است که ذهن یک مترجم هرگز بیکار یا راکد نیست، بلکه تقریبا همواره در چالش با اموربدیع، موضوعات نو، دانش جدید و ایجاد احساس نیاز به همگامی تحولات زبانی با حوزه های مختلف دانش انسانی ونیز با رویدادهای کلی جهان می باشد. از این رو افراد اندکی در دنیای کنونی می توانند حوزه ای گسترده را همانند یک مترجم پوشش دهند. در کار ترجمه هر روز چالش های جدیدی را مشاهده کرده و بالطبع مشکلات جدیدی را باید حل کنیم. در نتیجه می توان چنین ادعا نمود که مترجمین پویا و موفق همواره در حال توسعه و پیشرفت فنون جدید ترجمه و یافتن پاسخ های نو در این زمینه مطالعاتی می باشند.
در این مقاله سعی کردیم به تکنیک های کلیدی ترجمه بپردازیم و در مورد بایدها و نبایدهای یک مترجم بحث کنیم. لطفا نظرات خود را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید تا بتوانیم این مقاله را ارتقا دهیم.